tgoop.com/sasanhabibvand/4570
Last Update:
🌀 «محبوب و تنها»
(بخش اول)
این نوشته را در دو بخش تقدیم میکنم. این دو بخش، هم مستقلاند و هم مکمل یکدیگر. شما آنها را به هر شکلی که دوست داشتید بخوانید...
🔹 چرا خیلی از آدمهای مشهور خودکشی میکنند؟
چرا بسیاری از ثروتمندان، سلبریتیها و هنرمندان بزرگ، داروی ضدافسردگی و ضداضطراب و خوابآور مصرف میکنند؟ چرا خیلی از آدمهای بنام و محبوب دچار غم و اندوهاند و حتی دستخوش فروپاشی عاطفی و روانی میشوند؟ یک علت بسیار شایع این امر، تنهایی است.
🔹 باورش کمی سخت است چون بیشتر این آدمها هزاران و بلکه میلیونها هوادار و خواهان و عاشق دارند. پس چگونه ممکن است تنها باشند؟ جواب این است که تنهایی یک امر فیزیکی یا اجتماعی نیست. تنهایی یک مقوله روحی و فکری و درونی است. البته بدیهی است که منظور از تنهایی، غیاب فیزیکی آدمها نیست، بلکه غیاب درونی آنهاست، نبودن آنها در دل تو و نبودن تو در دل آنها.
🔹 در یک جمله، تنهایی به این معنا، یعنی سوءتفاهم. یعنی اینکه آدمها تو را نفهمند، متوجه احساس و رنج و نیاز تو نباشند. تو را عوضی تعبیر کنند. یعنی اینکه کمتر کسی از درون تو خبر داشته باشد. کمتر کسی بداند بر تو و بخصوص در تو چه میگذرد. در عوض، همه تو را با عینک برداشتها و تصورات خودشان ببینند و داوری کنند. اینجاست که تو تنها میشوی، گاه عمیقاً تنها. این همان مشکلی است که داریوش اقبالی دربارهاش میخواند: آدم که غمگینه دنیا براش زندونه، مابین صدمیلیون باز هم تنها میمونه.
🔹 به این معنا، هراندازه هم مشهور و محبوب باشی، باز هم تنهایی. چرا؟ چون آدمها با چهره بیرونی تو رابطه دارند. آنچه آنها دوستش دارند صورت بیرونی توست، آنچه با آن ارتباط برقرار میکنند ظاهر تو و بیرون توست، نه درون تو و آنچه که در تو میگذرد. آن هم البته از لنز درک و تصور و دنیای خودشان. اغلب ما با این مشکل آشناییم، شاید البته با دوز پایینترش. اما درباره اشخاص بنام، این مساله گاه در حد یک معضل عظیم و خفقانآور بزرگ و سنگین است.
🔹 از قضا هرقدر محبوب و مشهور باشی، این تنهایی بیشتر و عمیقتر میشود. چرا؟ زیرا آن صورت بیرونی، پررنگتر میشود و واقعیت درونی را در لفافه ضخیمتری میپیچاند و گم و مدفون میکند. از آن گذشته، شهرت بیشتر، شکنندهتر است چون هرقدر آدمها به دانستن درباره زندگی خصوصی تو مشتاقتر و کنجکاوترند، درز کردن اطلاعات شخصیات میتواند آسیب بزرگتری برایت به بار بیاورد و این یعنی تو، هم تنهاتری و هم آسیبپذیرتر.
🔹 اما تو چرا به کسی چیزی نمیگویی؟ چرا با کسی رنجت را مطرح نمیکنی؟ چون آنها باورت نمیکنند. برایشان هضم اینهمه تفاوت میان واقعیت و تخیلاتشان سخت است. به علاوه، اغلب افراد هیچوقت در موقعیت تو نبودهاند و با رنجهای کسی مثل تو بیگانهاند. و این یعنی همان سوءتفاهم و تنهایی.
🔹 اتفاقاً هوادارانت، به محض آنکه دریابند تو هم مثل بقیه یک انسان معمولی هستی، با رنجها، نیازها و آسیبپذیریهای خودت، به کلی با تو بیگانه میشوند. چون دیگر نه میتوانند با چهره واقعی تو ارتباط برقرار کنند، نه با چهره بیرونیات. هر دو صورت در نظرشان شکسته است.
و این یعنی آنکه تو در هر دو صورت، تنهایی....
www.tgoop.com/sasanhabibvand
BY ساسان حبیبوند
Share with your friend now:
tgoop.com/sasanhabibvand/4570