دیدن تینیجرها با استایلهای پرسونالایز شده و جسورانه دقیقا همون چیزیه که روانم رو اروم و خودم رو امیدوار میکنه🌸
تا هوا دو درجه سرد میشه یه جوری خایهکنان همه جارو تعطیل میکنن که سرما قهرش میگیره میره دیگه نمیاد؛ پلشتا.
متاسفانه خیلی از انسانها استاد میشن ولی اندکی ازونها مسئولیتپذیری رو یاد میگیرن؛ دوووو هفتهاس داریم تلاش میکنیم به بکی از اساتیدمون دسترسی پیدا کنیم هیچ جهنمدرهای پیداش نمیکنیم، مگه میشه اخه😭
همین الان فهمیدم که placebo رو در زبان فارسی به گولدارو تغییر دادن؛ کونم پاره شد از بس خندیدم به این راستش😭😭😭😭😭
مرد مومن گولدارو اخه؟گوووولدارو؟
مرد مومن گولدارو اخه؟گوووولدارو؟
واقعا ولی فکر نمیکردم یه روزی انقد برفو دوست داشته باشم که اینجوری منتظر اومدنش باشم و اینجوری از اومدنش ذوق بکنم؛ خیلی قشنگه:(((
ولی قبول دارین که ما واقعا محتاج بغلیم؟
لایک اثراتش غیرقابل انکاره، حداقل برای من.
لایک اثراتش غیرقابل انکاره، حداقل برای من.
همینکه فهمیدیم دلار شده نود هزار تومن برای فرو رفتن در درهی غم و درک عظمت بگایی کافیه، این کانالایی که ساعت به ساعت میان میگن دلار شد فلان قدر💔 رو میخوام کونشونو پاره کنم؛ خفهشو بذار به درد خودمون باشیم کیری.
دیشب برای بازیابی روحیهم گفتم یه انیمیشن دانلود کنم نگاه کنم تا یکم تلطیف بشم، انیمشن ملاقات با رابینسونها رو دانلود کردم و مطمئن شدم که دوبله ی گلوری روش باشه، بعد که پلیش کردم دیدم نه تنها که دوبله نیست بلکه هر ویس دوبلهای که میندازم روش خراب میشه چون فایل مشکل داره و بدین ترتیب ۲گیگ از نتم رو وقتی که دلار داره مرز ۱۰۰ هزارتومن رو میزنه ریختم تو سطل اشغالی و با چشمانی اشکی به خواب رفتم🙏🏻
دیروز زمین و زمان به من کیر زدن، امروز میرم حموم اگه حالم خوب نشد به زمین و زمان کیر میزنم.(خودم کیر میخورم باز)
ینی من منتظرم ثنا تو چنلش یه چیزی بنویسه که سراسیمه برم پیویش بپرسم چی شده و اونم منتظره من از دیپست تاتهام بنویسم تا سراسیمه بیاد بپرسه که چیشده، کاملا برنامهریزی شده میریم جلو و هر دو میدونیم که اونیکی تو گا سفره پهن کرده منتظر نشسته💕
اخیرا دارم کتاب خاطرات تاجالسلطنه رو میخونم(به توصیهی جبار رحمانی نازنین) و خیلی برام جالبه، دختر ناصرالدین شاهه و انقدر وقایع اندرونی و وضعیت شاه و دربار رو هوشمندانه تحلیل و توصیف کرده که بنظرم برای یک زن توی اون دوران خیلی دیدگاه نایاب و ارزشمندیه:))))))
یکی از بچهها تو کلاس تصمیمگیری تعریف میکنه که چندین سال زحمت کشیده بوده و با میمونهای ماکاک تمرین کردهبوده و بهشون تمرینهای شناختی یاد داده تا باهاشون کار بکنه بعد تو کرونا برای تست واکسن اومدن همشونو بردن:)))))))))))))