tgoop.com/shahlazohurian/950
Last Update:
ملوک جان یک ماه و چند روز از گلین کوچکتر است !مادرهاشان که باهم جی جی باجی و خواهر گفته بودند اینطور حکایت می کردند،به همین دلیل هم هرسال، اول ملوک دیدن گلین می رود و بعد او بازدیدش را پس می دهد.
ملوک و بقولاتی در راه بازگشت از خانه ی گلین خانم هستند که ملوک زبان به دهن نمی گیرد و می گوید:
_سرسام گرفتم بقول جان !!چقدر خانه اش شلوغ است!دو دست مبل استیل ناراحت که لنگهای آدم قد کوتاهی مثل من در هوا می ماند !!سه تا ایینه کنسول، دوتا بوفه ی ظرف،روی هر میز یک دنیا ظرف و ظروف و عتیقه، جزیره ی آشپزخانه مملو از کاسه کوزه !!!از همه بدتر آن طوطی سیاه بدقواره ی لعنتی که مدام ور می زد و گلین و شوهر دیلاقش را صدا می کرد.
هرسال یک دنیا تیر و تخته و کاسه و کوزه می خرد و مدام پز می دهد که فلان و بهمان است و سلیقه دارد و دیگران راهم تشویق به خرید می کند !!گاهی هم می گوید «می خواهید هم پایتان شوم و از سلیقه ام استفاده کنید!!!»
خواستم بروم مستراح آنقدر چیزی در مسیر چیده بود که کم مانده بود دو تارا چپه کنم!!باور کن بایستی یک وری راه بروی تا با وسیله ای برخورد نکنی!!
والله، که خانمی کردم با یکی از آن کریستالها نکوبیدم توی سر آن کلاغ بد ترکیب!!!
آقای بقولاتی از بالای عینکش نگاهی به ملوک می کندو شیشه ها را پایین می کشد و می گوید:
_عزیزم من هم سرسام گرفتم ،اما گلین این مدل زندگی را دوست دارد ،همانطور که من و تو سادگی را دوست داریم،ضمنا آن پرنده نه کلاغ بود و نه طوطی !!مینا بود و کلی قیمت دارد !!!هر چند من با دو تا از گنجشکهای حیاطمان عوضش نمی کنم!!!
حالا دو تا نفس عمیق بکش و بگو کدام آبمیوه فروشی برویم که من هم مثل تو از شلوغی خانه گلین گیجم و سادگی و سلیقه ی ملوک جان را می طلبم !!!
بعد نوشت:یکی مبل استیل پاشنه بلند دوست دارد یکی راحتی و آن یکی مخده و پشتی و قالی لاکی دستی،به سلیقه ی آدمها گیر ندهیم و برای سلیقه ی خودمان نوشابه باز نکنیم!!!!
_برویم مهمانی وکیف کنیم به ماچه دخلی دارد ، که میزبان سگ و خرس و خوک و دایناسور دارد!!!
فروردین و نوروز و رمضان ۱۴۰۳
#شهلاظهوریان
@shahlazohurianl
BY داستان و کمی بیشتر_شهلا ظهوریان
Share with your friend now:
tgoop.com/shahlazohurian/950