tgoop.com/shahlazohurian/954
Last Update:
هزار سال پیش که شاغل بودم و شغل انبیا داشتم !!و با القاب دهن پر کن و توخالی «معلمی عشق است»آسمان را سیر می کردم!!!دفترچه ای افسانه ای داشتم به نام «دفترچه ی بیمه»!!
هر ماه از حقوقمان مبلغی کسر می شد و خدا را شکر دفترچه ها دست نخورده می ماند و هرساله فقط تعویض می شد !!
دفترچه ی باطل می شد دفتر خط خطی و دکتر بازی بچه هایم در خاله بازی هایشان!!!
بیایید سرخط !!!!
امروز که در آستانه ی میان سالی ماهی کرور تومان از حقوق چندغازم کم میشود به دلیل دردهای شناسنامه ای گذرم به آزمایشگاه و سونو گرافی و مامو گرافی و دندانپزشکی و چشم پزشکی وهزار جای دیگر افتاده!!
همه لبخند تحویلم می دهند که:_فعلا با آموزش و پرورش قرار داد نداریم
وجهش را بپردازید هروقت قرار داد بستیم مقدارکی از پول را می ریزیم به حسابتان!!!
می گویم: من سالها پول بیمه دادم ،جوان بودم استفاده نکردم الان در میانسالی نیاز به آزمایشهای جور واجور و دست و پای مصنوعی و پروتز و عصا و سمعک و عینک دارم!!! از آن گذشته هنوز پولهای پارسال را نداده اند.
لبخند کریهی می زند و با لبهای اردکی می گوید :_به قول فلانی بازنشسته ها چوب خشکند باید سوزانده شوند
می اندیشم :بی راه نمی گوید حسابی می سوزانندمان،پولها را گرفته اند ،اختلاسها را کرده اند وچون می دانند بازنشسته جانی برای شکایت کردن و الدرم بلدرم نداردبه ریشمان می خندند.
پ.ن: آدرس آزمایشگاه را می دهم به شرطی که از خجالتش در بیایید!!!
پ.ن:در آزمایشگاه رفیقی را دیدم که حتی پول جراحی زیبایی چشمش را گرفته بود و با لبخند گفت «اموزش و پرورش است دیگر»اداره ما حتی در باز نشستگی هم هوای کارمندهایش را دارد و بعد هم دایناسوروار دو تا ایمپلنت مجانی اش را نشانم داد😭🐕🐕
#شهلاظهوریان
@shahlazohurian
BY داستان و کمی بیشتر_شهلا ظهوریان
Share with your friend now:
tgoop.com/shahlazohurian/954