tgoop.com/shahlazohurian/956
Last Update:
ملوک جان گفت:
واحد ۱۳را میشناسی بقول جانم؟؟
آقای بقولاتی سرش را از توی سینی عدس که مشغول پاک کردنشان بود بالا آورد و گفت :نه،چطور مگه؟
انگار دکتر است!چون در جلسه آپارتمان مدام می گفت:رفتم نون بخرم نونوا گفت سلام خانم دکتر!!!سوپری گفت:نان فلان آوردم خانم دکتر!!!سبزی فروش گفت :اجازه بدهید دستتان را ببوسم خانم دکتر!!!یعنی به همه فهماند دکتر ررر صدایش بزنند !!!
چی میخواستم بگم بقول جان؟؟؟
ها...همون خانم دکترررر الان ساعت ده صبح نایلن آشغالش را فرتی گذاشت دم در و رفت!!!بعد هم دو تا جغله زباله گرد آمدند و همه را ولو کردند روی زمین تا چهارتا قوطی نوشابه بردارند!!!
نمی دانی در جلسه آپارتمان چه نطق فصیح و بلیغی در مورد قدمت فرهنگ و کورش و ۲۵۰۰ سال پیشینه کرد !!یکی دوبار هم بغض کرد وفین فین کنان گفت حیف ف ف ف ف...
بقول جان باور کن خیلی خانمی کردم سرش را نچپاندم توی نایلن زباله!!!
این بار اگر از فرهنگ بگوید قطعا جوابش را خواهم داد!!!
زشت نیست بگویم :عزیزم شما از تمدن فقط لب و کون قلمبه کردن و دماغ قلمی کردن بلدی!!!شما باید بروی دهات« گینه بی صاحب» بزبچرانی،شما...
ـ ملوک جان ول کن این حرفها را باز سردرد میشوی جانم،ببین این عدسها خوب پاک شد یا نه ؟فی الحال فقط بگو چای می خوری یا دمنوش ملوک قشنگم!!!!
پ.ن:گینه ی بی صاحب همان گینه ی بیسائو است!!!
پ.ن:شماهم از همسایه های «خود چس پندار »ملوک جون دارین ؟
بیست و یک مرداد صفر سه
#شهلاظهوریان
BY داستان و کمی بیشتر_شهلا ظهوریان
Share with your friend now:
tgoop.com/shahlazohurian/956