tgoop.com/shahnamehpajohan/22549
Last Update:
#فریدون_مشیری :
رميده از عطش سرخ آفتاب كوير ،
غريب و خسته رسيدم به قتلگاه امير ،
زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده ،
زمين ، هنوز همين جان سخت لال شده ،
جهان هنوز همان دست بسته ی تقدير !
هنوز ، نفرين می بارد از در و ديوار
هنوز، نفرت از پادشاه بد كردار
هنوز وحشت از جانيان آدمخوار !
هنوز لعنت بر بانيان آن تزوير .
هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند ،
هنوز بيد پريشيده سر فكنده به زير ،
هنوز همهمه ی سروها كه : « ای جلاد
مزن ! مكش ! چه كنی ؟ های ؟ !
ای پليد شرير !
چگونه تيغ زنی بر برهنه در حمام ؟
چگونه تير گشايی به شير در زنجير ! ؟ »
هنوز ، آب به سرخی زند كه در رگ جوی ،
هنوز ،
هنوز ،
هنوز ،
به قطره قطره ی گلگونه، رنگ می گيرد ،
از آنچه گرم چكيد از رگ امير كبير !
نه خون ، كه عشق به آزادگی ، شرف ، انسان
نه خون ، كه داروی غم های مردم ايران !
نه خون ، كه جوهر سيال دانش و تدبير
هنوز زاری آب ،
هنوز ناله ی باد ،
هنوز گوش كر آسمان ، فسونگر پير !
هنوز منتظرانيم تا زگرمابه
برون خرامی، ای آفتاب عالم گير
« نشيمن تو نه اين كنج محنت آباد ست
تو را ز كنگره ی عرش می زنند صفير !»
به اسب و پيل چه نازی كه رخ به خون شستند،
در اين سراچه ی ماتم پياده شاه، وزير !
چنو دوباره بيايد كسی ؟
محال ...محال...
هزار سال بمانی اگر ،
چه دير...
چه دير... !
@shahnamehpajohan
https://shahnamehpajohan.ir
BY باشگاه شاهنامه پژوهان
Share with your friend now:
tgoop.com/shahnamehpajohan/22549