tgoop.com/shirazuEPA/635
Last Update:
در تعریف حماقت نیز همین تشدید تعهد آورده شده است، حماقت را "اصرار در انجام کاری با تکیه بر روشهایی که ناکاآمدی آن آشکار شده است" تعریف کرده اند. امیدواریم حضرات امضا کننده نامه دچار چنین سوگیری شده باشند و خدای ناکرده پای منافع در بین نباشد که دیگر حماقت نیست و خباثت است.
پنجم، حضرات امضا کننده این نامه دز یک مغالطه آشکار از نوع مغالطه تک علیتی(oversimplified cause) تلاش کرده اند تا ریشه یحرانهای زن و خانواده، از جمله، طلاق، تجاوز، خشونت علیه زنان را به عامل حجاب و پوشش نسبت دهند. هر چند که این علت خود جای بحث دارد ولی روان¬شناسان امضا کننده این نامه، در یک اقدام غیر آکادمیک و پوپولیستی تلاش کرده اند تا امور پیچیده را که علل و عوامل متعددی در آن دخیل هستند به مساله حجاب و پوشش نسبت دهند و آن هم از نوع پوشش اجباری. اینان ده ها علت و دلیل، که استخوان جامعه را سوزانده نادیده می گیرند. فقر، بیکاری، فساد و رانت، شکاف طبقاتی، بی عدالتی و تبعیض، احساس عدم امنیت، کاهش سطح عزت نفس جامعه در نتیجه نادیده گرفتن شان و جایگاه¬شان در تصمیم گیرها، از جمله مهمترین علل و دلایل بروز چنین آسیبهایی است که اگر نگاهی به فراتحلیلهای حوزه این آسیبها بکنید، به ندرت می توانید اثر معنا داری برای حجاب بیابید. جالب است این روانشناسان معزز!! که تا کنون در برابر همه این مصيبتها و عوامل سکوت اختیار کرده بودند به یکباره هم صدا با گروه های تند رو، راه حل تمام معظلات موجبه آسیبها را در تایید قانون عفاف و حجاب دانسته اند. امیدوارم که این همزمانی اتفاقی بوده باشد ولی ظهور یکباره این دوستان در این شرایط بحرانی کشور قدری غیرعادی می نماید. الان که در حال نوشتن این سطور هستم دانشگاه را به دلیل کمبود گاز تعطیل کرده اند و بنده به جای پرداختن به مسایل کلان تر باید پاسخ این دوستان را بدهم. ای کاش در عرصه های دیگر نیز این جماعت در کنار مردم می بودند تا دغدغه امروزشان باور پذیر می شد.
تنها به بخشی از نقده های وارده به این بیانیه پرداختم و یقین دارم که از ابعاد جامعه شناختی و حقوقی نیز نقدهای جدی بر این بیانیه وارد است.
سخن پایانی با حضرات امضا کننده نامه، چگونه است که هنوز به درک این مساله در روانشناسی نرسیده اید، که جامعه با واقعیات روانشناختی خود زندگی می کند نه واقعیات عینی، جامعه با احساسات خود زندگی می کند نه با حس های خود. مهم احساس امنیت است نه خود امنیت. چطور هنوز به این درک نزسیده اید که وظیفه شما فهماندن اینگونه مطالب به حاکمان است. قرار بود به حاکمان بفهمانید، تا مردم قانع نشوند هیچ قانونی قابلیت اجرا ندارد. قرار بود به حاکمان بفهمانید، اجبار آثار مخربی دارد. قرار بود به حاکمان بفهمانید راه را اشتباه رفته اند و این نسل معترض و مقاوم محصول همین شیوه های تکراری، غلط و ناکارآمد است. قرار بود با نظر تخصصی خود مانع از آزمودن، آزموده ها شوید.
قرار نبود که که اشتباهات حاکمان را تیوریزه کنید. قرار نبود برای تحت فشار قرار دادن جامعه نظریه پردازی کنید. قرار نبود ظلم را تیوریزه کنید. عذر خواهی کنید تا شاید جامعه بار دیگر به ما اعتماد کند.
ظاهرا این گروه به طور کلی از روح روان¬شناسی فاصله گرفته اند، اساس روان¬شناسی بر پرورش، درمان و حل مساله از طریق روشهای توانمند ساز است و نه کمک به وضع قوانین تنبیهی. در روان¬شناسی قبل از هرچیز باید صورت مساله، به دقت و بر مبنای روشهای تحلیلی و تاریخی صورت بندی شود. در کجای روان¬شناسی بدون تشخیص صحیح مساله اقدام به راه حل می کنند. در هیچ مکتبی از روان¬شاسی حتی رویکردهای رفتاری روشهای تنبیهی بعنوان روشی برای حل مساله استفاده نمی شود. این دوستان اگر بنا به توصیه داشتند بهتر بود در سازگاری با رویکرد روان¬شناسی توصیه به وضع قوانین تشویقی می نمودند.
بهرام جوکار
استاد تمام بخش روانشناسی تربیتی
دانشگاه شیراز
BY انجمن علمی روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز
Share with your friend now:
tgoop.com/shirazuEPA/635