سیمافکر | Simafekr
مسئولیت علم سیدحمیدرضا میررکنی 💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست... @simafekr_com
فاصله میان ایدئولوژی و علم تنها با یک چیز حفظ میشود و آن هم مسئولیتی است که پژوهشگرِ هر علم به دوش میکشد. این مسئولیت فراتر از طرح دوگانههای دانش و ارزش قابل بررسی است.
سیدحمیدرضا میررکنی در این جا میگوید که تنها زمانی پژوهشگر میتواند مسئولیت علم را به عهده بگیرد که نقطهی تاریک آن علم را ببیند و به آن ملتفت باشد و در عین حال از کلیت آن علم عقبنشینی نکند. نقطهی تاریک علم یعنی آن جایی که علم بیشترین تقلا را برای توضیح واقعیت میکند اما نهایتاً متواضعانه مجبور است که در آن موضع خاص سکوت کند. بیتوجهی به این نقطه تاریک و عدم التفات به خصلت انسانی علم، گاه ناشی از شتابزدگی برای رسیدن به یک خروجی متعین علمی است. این شتابزدگی پژوهشگر را به طرحی خشک و صلب از علم میرساند که آکنده از کلیشههای ناتوان از توضیح واقعیت است.
فیلم بخشی از گفتگوی سیدحمیدرضا میررکنی در رسانهی سرنخ است. فیلم کامل را میتوانید از شبکههای اجتماعی سرنخ دریافت کنید.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
سیدحمیدرضا میررکنی در این جا میگوید که تنها زمانی پژوهشگر میتواند مسئولیت علم را به عهده بگیرد که نقطهی تاریک آن علم را ببیند و به آن ملتفت باشد و در عین حال از کلیت آن علم عقبنشینی نکند. نقطهی تاریک علم یعنی آن جایی که علم بیشترین تقلا را برای توضیح واقعیت میکند اما نهایتاً متواضعانه مجبور است که در آن موضع خاص سکوت کند. بیتوجهی به این نقطه تاریک و عدم التفات به خصلت انسانی علم، گاه ناشی از شتابزدگی برای رسیدن به یک خروجی متعین علمی است. این شتابزدگی پژوهشگر را به طرحی خشک و صلب از علم میرساند که آکنده از کلیشههای ناتوان از توضیح واقعیت است.
فیلم بخشی از گفتگوی سیدحمیدرضا میررکنی در رسانهی سرنخ است. فیلم کامل را میتوانید از شبکههای اجتماعی سرنخ دریافت کنید.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
Telegram
سلسله روایتهای سرنخ
🎓 | برای افرادی که سودای مهاجرت به علوم انسانی را دارند.
🔍 | سرنخی برای کلاف سردرگم انتخاب رشته!
برای ارتباط یا دریافت فیلمها:
@sarnakhmedia_admin
🔗 | صفحه اینستاگرام سرنخ را دنبال کنید.
https://www.instagram.com/sarnakhmedia?igsh=YXkxOWI0emFzZjFp
🔍 | سرنخی برای کلاف سردرگم انتخاب رشته!
برای ارتباط یا دریافت فیلمها:
@sarnakhmedia_admin
🔗 | صفحه اینستاگرام سرنخ را دنبال کنید.
https://www.instagram.com/sarnakhmedia?igsh=YXkxOWI0emFzZjFp
👍6
در حسرت مقاومت میهنی
محمدرضا پهلوی
شهریور ۲۰ بعد از سالهای پر تنشی که به اقتدار استبدادی بیچونوچرای رضاخان سپری شده بود، ایران با ذلتی وصفناشدنی به اشغال متفقین درآمد.
این ویدئو قطعهای از پشیمانی حسرتبار محمدرضا پهلوی دربارهی آن واقعه است؛ پشیمانیای که در موضع «به اصطلاح بیطرفانه»ی ایران در جنگ جهانی دوم پیوند خورده است. شاه نامشروع ایران صحنهی آن دوران کشور را خالی از هر گونه شجاعت و غیرت و دلاوری توصیف میکند. این خلأ حماسه برای خاک ایران امری تحملناپذیر است چرا که اساساً چیزی از «ملت» ایران باقی نمیگذارد. وقتی پهلوی دوم از قربانی دادن ملت ایران میگوید و افسوس میخورد که چرا تنها ارتش است که قربانی داده، نباید سخنانش را نوعی توهین به ملت یا بیمسئولیتی در مقابل امنیت کشور تفسیر کرد؛ شاه صادقانه میگوید که کاش ما هم در شمار پادشاهانی بودیم که برای صیانت از ملت ماندن ایرانیها کاری کردهاند.
امروز که تمام جهان ما را دعوت به دست کشیدن از مقاومت میکند و با زبان سخت و نرم، ما را از پیروزی ناامید میکند، این حسرت بزرگ آخرین شاه ایران، شنیدنی است.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
محمدرضا پهلوی
شهریور ۲۰ بعد از سالهای پر تنشی که به اقتدار استبدادی بیچونوچرای رضاخان سپری شده بود، ایران با ذلتی وصفناشدنی به اشغال متفقین درآمد.
این ویدئو قطعهای از پشیمانی حسرتبار محمدرضا پهلوی دربارهی آن واقعه است؛ پشیمانیای که در موضع «به اصطلاح بیطرفانه»ی ایران در جنگ جهانی دوم پیوند خورده است. شاه نامشروع ایران صحنهی آن دوران کشور را خالی از هر گونه شجاعت و غیرت و دلاوری توصیف میکند. این خلأ حماسه برای خاک ایران امری تحملناپذیر است چرا که اساساً چیزی از «ملت» ایران باقی نمیگذارد. وقتی پهلوی دوم از قربانی دادن ملت ایران میگوید و افسوس میخورد که چرا تنها ارتش است که قربانی داده، نباید سخنانش را نوعی توهین به ملت یا بیمسئولیتی در مقابل امنیت کشور تفسیر کرد؛ شاه صادقانه میگوید که کاش ما هم در شمار پادشاهانی بودیم که برای صیانت از ملت ماندن ایرانیها کاری کردهاند.
امروز که تمام جهان ما را دعوت به دست کشیدن از مقاومت میکند و با زبان سخت و نرم، ما را از پیروزی ناامید میکند، این حسرت بزرگ آخرین شاه ایران، شنیدنی است.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍17👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نامِ نامیش حسن (علیهالسلام)
نوحه شاه حسین بهاری
روضه امام حسن مجتبی (ع)، 1355 مدینه منوره
💡سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
نوحه شاه حسین بهاری
روضه امام حسن مجتبی (ع)، 1355 مدینه منوره
💡سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
❤5
سیمافکر | Simafekr
نامِ نامیش حسن (علیهالسلام) نوحه شاه حسین بهاری روضه امام حسن مجتبی (ع)، 1355 مدینه منوره 💡سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
نامِ نامیش حسن (علیهالسلام)
نوحه شاه حسین بهاری
روضه امام حسن مجتبی (ع)، 1355 مدینه منوره
شعر کامل این نوحه از ذاکر جوهری را بخوانید:
با غم عشق تو تا یار، دلِ زار من است
بهتر از خلد برین، گوشهٔ بیت الحزن است
نه غم حور و نه اندیشهٔ جنّت دارم
از زمانی که مرا بر سر کویت وطن است
قصهٔ عشق من و حسن تو ای مایهٔ ناز
نقل هر مجلس و زینتده هر انجمن است
تویی آن یوسف ثانی که ز یک جلوهٔ حسن
محو دیدار تو صد یوسف گلپیرهن است
از پی دیدن رخسار تو موسای کلیم
سالها بر سر کویت به عصا تکیه زن است
آدم و نوح و سلیمان و مسیحا و خلیل
همه را مهر ولای تو به گردن، رسن است
خلق گویند بگو دلبر و معشوق تو کیست
که تو را در غم او اینهمه رنج و محن است
گو که این مهر درخشان ز کدامین فلک است
گو که این سرو خرامان ز کدامین چمن است
به مدیحش نتوان گفت که آن ماه جبین
سرو سیمین بدن و خسرو شیرین سخن است
لیک آنقدر توان گفت که آن شاه جهان
سبب خلقت ایجاد زمین و زمن است
ثمر باغ رسالت گهر بحر وجود
والی ملک ولایت ولی موتمن است
اولین سبط و دوم حجت و سوم سالار
چارمین عصمت حقّ و یکی از پنج تن است
آن شهنشاه فلکقدر که از خلقت او
بر همه خلق جهان منّتی از ذوالمنن است
نام نامیش حسن، خلق گرامیش حسن
پای تا فرق حسن، بلکه حسن در حسن است
رو حسن، موی حسن، بوی حسن، خوی حسن
یک جهان جوهر حُسن است که در یک بدن است
«ذاکر» از مدح همه خلق فروبسته زبان
لیک در مدح حسن طوطی شکّرشکن است
💡سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
نوحه شاه حسین بهاری
روضه امام حسن مجتبی (ع)، 1355 مدینه منوره
شعر کامل این نوحه از ذاکر جوهری را بخوانید:
با غم عشق تو تا یار، دلِ زار من است
بهتر از خلد برین، گوشهٔ بیت الحزن است
نه غم حور و نه اندیشهٔ جنّت دارم
از زمانی که مرا بر سر کویت وطن است
قصهٔ عشق من و حسن تو ای مایهٔ ناز
نقل هر مجلس و زینتده هر انجمن است
تویی آن یوسف ثانی که ز یک جلوهٔ حسن
محو دیدار تو صد یوسف گلپیرهن است
از پی دیدن رخسار تو موسای کلیم
سالها بر سر کویت به عصا تکیه زن است
آدم و نوح و سلیمان و مسیحا و خلیل
همه را مهر ولای تو به گردن، رسن است
خلق گویند بگو دلبر و معشوق تو کیست
که تو را در غم او اینهمه رنج و محن است
گو که این مهر درخشان ز کدامین فلک است
گو که این سرو خرامان ز کدامین چمن است
به مدیحش نتوان گفت که آن ماه جبین
سرو سیمین بدن و خسرو شیرین سخن است
لیک آنقدر توان گفت که آن شاه جهان
سبب خلقت ایجاد زمین و زمن است
ثمر باغ رسالت گهر بحر وجود
والی ملک ولایت ولی موتمن است
اولین سبط و دوم حجت و سوم سالار
چارمین عصمت حقّ و یکی از پنج تن است
آن شهنشاه فلکقدر که از خلقت او
بر همه خلق جهان منّتی از ذوالمنن است
نام نامیش حسن، خلق گرامیش حسن
پای تا فرق حسن، بلکه حسن در حسن است
رو حسن، موی حسن، بوی حسن، خوی حسن
یک جهان جوهر حُسن است که در یک بدن است
«ذاکر» از مدح همه خلق فروبسته زبان
لیک در مدح حسن طوطی شکّرشکن است
💡سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
❤9
سیمافکر | Simafekr
غزل بهمنی؛ زبان صمیمیت محمدعلی بهمنی 💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
غزل بهمنی؛ زبان صمیمیت
محمدعلی بهمنی
غزل فارسی که بعد از انوری و سعدی پا در جای شعر ایران محکم کرد؛ در دورۀ معاصر هم استوار باقی ماند. تلاش روشنفکرانی در صدر مشروطه با نوشتن مقالاتی علیه سعدی هم نتوانست مانعی در یکهتازی غزل باشد. از شهریار و ابتهاج تا قیصر و منزویْ غزل معاصر فارسی را بپا داشتند.
محمدعلی بهمنی که به تازگی رخ در نقاب خاک کشید هم به غزلسرایی شهرت داشت. علیرغم ضعفهای زبانی و دستوری که هر ازگاهی در غزل معاصر سر بر میکشدْ بهمنی توانسته بود با صمیمیت ذاتی روح خویش، غزلش را بالا بیاورد و معرفی کند. غزل بهمنی در عاطفۀ شعریِ ما خاطرات شهریار را نگاه میداشت. قدرت عاطفهٔ شعر بهمنی آنقدر مهیب و وسیع بود که وسعت شعریاش را در بر میگرفت و پیش از زبان شعرش، عاطفه و احساس او به نظر میآمد. شاید این ظهور پر فروغ عاطفهی شخصی بهمنی در غزلهایش را بتوان آنچنان که در این ویدئو توضیح میدهد، در عمق احساسی بداههسرایی یافت. بهمنی از پیش پشت میز ننشسته بود و قلم در دست نگرفته بود تا غزلی برای امام رضا (ع) بسازد. غزل او در موقعیتی که در حرم حضرت برای او پیش آمد، متولد شد. این که او نتوانست خود را در میان جمعیت جا کند و به نزدیکی ضریح برساند، موقعیتی برایش خلق کرد و به گفتهی خودش غزل از عمق عاطفهاش ناخواسته برآمد.
فرم غزل فارسی امکانی را پیش میکشد که انوری و سعدی تا صائب و حزین، بهار و فرخی تا سایه و منزوی و قیصر و بهمنی در یک خط و سازمان تعریف شوند.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
محمدعلی بهمنی
غزل فارسی که بعد از انوری و سعدی پا در جای شعر ایران محکم کرد؛ در دورۀ معاصر هم استوار باقی ماند. تلاش روشنفکرانی در صدر مشروطه با نوشتن مقالاتی علیه سعدی هم نتوانست مانعی در یکهتازی غزل باشد. از شهریار و ابتهاج تا قیصر و منزویْ غزل معاصر فارسی را بپا داشتند.
محمدعلی بهمنی که به تازگی رخ در نقاب خاک کشید هم به غزلسرایی شهرت داشت. علیرغم ضعفهای زبانی و دستوری که هر ازگاهی در غزل معاصر سر بر میکشدْ بهمنی توانسته بود با صمیمیت ذاتی روح خویش، غزلش را بالا بیاورد و معرفی کند. غزل بهمنی در عاطفۀ شعریِ ما خاطرات شهریار را نگاه میداشت. قدرت عاطفهٔ شعر بهمنی آنقدر مهیب و وسیع بود که وسعت شعریاش را در بر میگرفت و پیش از زبان شعرش، عاطفه و احساس او به نظر میآمد. شاید این ظهور پر فروغ عاطفهی شخصی بهمنی در غزلهایش را بتوان آنچنان که در این ویدئو توضیح میدهد، در عمق احساسی بداههسرایی یافت. بهمنی از پیش پشت میز ننشسته بود و قلم در دست نگرفته بود تا غزلی برای امام رضا (ع) بسازد. غزل او در موقعیتی که در حرم حضرت برای او پیش آمد، متولد شد. این که او نتوانست خود را در میان جمعیت جا کند و به نزدیکی ضریح برساند، موقعیتی برایش خلق کرد و به گفتهی خودش غزل از عمق عاطفهاش ناخواسته برآمد.
فرم غزل فارسی امکانی را پیش میکشد که انوری و سعدی تا صائب و حزین، بهار و فرخی تا سایه و منزوی و قیصر و بهمنی در یک خط و سازمان تعریف شوند.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍6
سیمافکر | Simafekr
جمعه فرهاد مهراد 💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
جمعه
فرهاد مهراد - ۱۳۵۰
به مناسبت سالگرد جمعهی خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، بخشی از موسیقی «جمعه»ی فرهاد مهراد را میشنوید با ترانهسرایی شهیار قنبری.
توی قاب خیس این پنجره ها
عکسی از جمعه غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد، جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو، این ازم برنمیاد
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه، موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه، اون که همراه منه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
فرهاد مهراد - ۱۳۵۰
به مناسبت سالگرد جمعهی خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، بخشی از موسیقی «جمعه»ی فرهاد مهراد را میشنوید با ترانهسرایی شهیار قنبری.
توی قاب خیس این پنجره ها
عکسی از جمعه غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد، جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو، این ازم برنمیاد
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه، موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه، اون که همراه منه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍16
جمعه ـ فرهاد مهراد ـ ۱۳۵۰
Simafekr_com
جمعه
فرهاد مهراد - ۱۳۵۰
حجم فایل : ۱۱.۷۰ مگابایت
⏰ ۵ دقیقه
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
فرهاد مهراد - ۱۳۵۰
حجم فایل : ۱۱.۷۰ مگابایت
⏰ ۵ دقیقه
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍9❤🔥1👎1
ژاله خون شد
محمدرضا لطفی
هفدهم شهریور ۱۳۵۷، میدان ژالهٔ سابق و شهدای فعلی تهرانْ شاهد درگیری بزرگی بود که از آن به عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی یاد میشود. حجم اتفاقات و رویدادهای تلخ و سخت اینچنینی در تاریخ انقلابها بهخصوص انقلاب اسلامی ایران کم نیست اما اهمیت این روز در برانگیختن ارادهها و تصمیمها جلوه میکند. فردای آن روز مراجع تقلید بیانیههای بیسابقهای صادر کردند و نیروی ارادهٔ مردم ایران در سرنگونی رژیم شاه تجدید شد.
محمدرضا لطفی، بزرگ نوازندگان ایران، در این ویدیو از آنچه روز ۱۷ شهریور در گروه موسیقی شیدا گذشته میگوید و توضیح میدهد که چطور تصنیف ماندگار «ژاله خون شد» با ارادهای که پیش از آن روز وجود نداشت سروده شد ...
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
محمدرضا لطفی
هفدهم شهریور ۱۳۵۷، میدان ژالهٔ سابق و شهدای فعلی تهرانْ شاهد درگیری بزرگی بود که از آن به عنوان نقطهٔ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی یاد میشود. حجم اتفاقات و رویدادهای تلخ و سخت اینچنینی در تاریخ انقلابها بهخصوص انقلاب اسلامی ایران کم نیست اما اهمیت این روز در برانگیختن ارادهها و تصمیمها جلوه میکند. فردای آن روز مراجع تقلید بیانیههای بیسابقهای صادر کردند و نیروی ارادهٔ مردم ایران در سرنگونی رژیم شاه تجدید شد.
محمدرضا لطفی، بزرگ نوازندگان ایران، در این ویدیو از آنچه روز ۱۷ شهریور در گروه موسیقی شیدا گذشته میگوید و توضیح میدهد که چطور تصنیف ماندگار «ژاله خون شد» با ارادهای که پیش از آن روز وجود نداشت سروده شد ...
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍6❤4👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قدس؛ راه آزادی انسان
سیدمحمود طالقانی - روز قدس
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
سیدمحمود طالقانی - روز قدس
💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
❤10🔥2
سیمافکر | Simafekr
قدس؛ راه آزادی انسان سیدمحمود طالقانی - روز قدس 💡 سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com
قدس؛ راه آزادی انسان
سیدمحمود طالقانی - روز قدس
این صحبتهای آیت الله طالقانی شاید امروز بسیار زندهتر از زمان ایراد سخنرانی باشد. اگر آن روز اتحاد ملتهای آزادهی جهان علیه رژیم صهیونسیتی یک رؤیا بود، امروز یک واقعیت است؛ هر چند این اتحاد آنقدر نیمبند باشد که نتوان آزادی فلسطین را در چند قدمی دید و هر چند این واقعیت آنقدر خونین باشد که شکست و پیروزی به یک میزان ما را به خود دعوت میکنند. منطقهی ما تنها در یک دو راهی قرار دارد؛ ملتهای خاورمیانه یا برای استقلال از بیگانه به پا میخیزند و اسرائیل، این یگانه حکومت آپارتاید را از میان میبرند، یا به چشم، شکست خونآلود غزه را میبینیم و پس از غزه نوبت به لبنان و کرانه باختری خواهد رسید و سپس یک به یک ملتهای مقاوم منطقه را سرنگون خواهند ساخت و ناملتها سرنوشت را به دست خواهند گرفت.
فیلم بخشی از خطبههای آیت الله طالقانی در نماز جمعه روز قدس است که به مناسبت سالگرد رحلت ایشان منتشر میگردد.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
سیدمحمود طالقانی - روز قدس
این صحبتهای آیت الله طالقانی شاید امروز بسیار زندهتر از زمان ایراد سخنرانی باشد. اگر آن روز اتحاد ملتهای آزادهی جهان علیه رژیم صهیونسیتی یک رؤیا بود، امروز یک واقعیت است؛ هر چند این اتحاد آنقدر نیمبند باشد که نتوان آزادی فلسطین را در چند قدمی دید و هر چند این واقعیت آنقدر خونین باشد که شکست و پیروزی به یک میزان ما را به خود دعوت میکنند. منطقهی ما تنها در یک دو راهی قرار دارد؛ ملتهای خاورمیانه یا برای استقلال از بیگانه به پا میخیزند و اسرائیل، این یگانه حکومت آپارتاید را از میان میبرند، یا به چشم، شکست خونآلود غزه را میبینیم و پس از غزه نوبت به لبنان و کرانه باختری خواهد رسید و سپس یک به یک ملتهای مقاوم منطقه را سرنگون خواهند ساخت و ناملتها سرنوشت را به دست خواهند گرفت.
فیلم بخشی از خطبههای آیت الله طالقانی در نماز جمعه روز قدس است که به مناسبت سالگرد رحلت ایشان منتشر میگردد.
💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران
@simafekr_com
👍7❤2
داستان هنرمند
فرهاد مهراد - برلین - ۱۹۹۶
فرهاد مهراد در پرکارترین دوره از زندگی هنریاش، یعنی از تولید «مرد تنها» در ۱۳۴۹ تا سال ۱۳۵۸، تنها حدود ۱۴ اثر از خود منتشر کرد؛ چراکه بر رضایت و درک شخصی خود از آثارش، اصرار داشت. اما این گزیدهکاری او نه تنها منجر به انزواگزینیاش نشد؛ بلکه راه او را به کوچه و خیابان گشود و توانست صدای انقلاب شود. تا حدی که ترانهی «وحدت»، همان زمستان ۱۳۵۷ از تلویزیونی پخش شد که به دست انقلابیون افتاده بود.
کار فرهاد، به خوبی نشانهی آن است که ایفای تعهد اجتماعی و مسئولیت عمومی هنرمند، از طریق تزریق مصنوعی به اثر او ممکن نیست؛ بلکه جوشش صادقانهی کار هنری از شخصیت هنرمند و همداستانی او با کارش است که میتواند سخنی شنیدنی برای عموم مردم داشته باشد؛ سخنی که صاحبش میتواند مسئولیت آن را به عهده بگیرد. چراکه چنین شخصیتی است که توان دیدن خود و نسبتش با دیگران را دارد.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست
@simafekr_com
فرهاد مهراد - برلین - ۱۹۹۶
فرهاد مهراد در پرکارترین دوره از زندگی هنریاش، یعنی از تولید «مرد تنها» در ۱۳۴۹ تا سال ۱۳۵۸، تنها حدود ۱۴ اثر از خود منتشر کرد؛ چراکه بر رضایت و درک شخصی خود از آثارش، اصرار داشت. اما این گزیدهکاری او نه تنها منجر به انزواگزینیاش نشد؛ بلکه راه او را به کوچه و خیابان گشود و توانست صدای انقلاب شود. تا حدی که ترانهی «وحدت»، همان زمستان ۱۳۵۷ از تلویزیونی پخش شد که به دست انقلابیون افتاده بود.
کار فرهاد، به خوبی نشانهی آن است که ایفای تعهد اجتماعی و مسئولیت عمومی هنرمند، از طریق تزریق مصنوعی به اثر او ممکن نیست؛ بلکه جوشش صادقانهی کار هنری از شخصیت هنرمند و همداستانی او با کارش است که میتواند سخنی شنیدنی برای عموم مردم داشته باشد؛ سخنی که صاحبش میتواند مسئولیت آن را به عهده بگیرد. چراکه چنین شخصیتی است که توان دیدن خود و نسبتش با دیگران را دارد.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست
@simafekr_com
👍12
سیمافکر | Simafekr
سینما یعنی تعلیق آلفرد هیچکاک - ۱۹۷۰ 💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست @simafekr_com
سینما یعنی تعلیق
آلفرد هیچکاک، ۱۹۷۰
در گفتوگوی مشهور هیچکاک و تروفو که احتمالا در زمره مهمترین منابع سینمایی برای فهم و درک سینماست، هیچکاک درباره تفاوت تعلیق و شوک حرف زده است. او میگوید: آنچه مخاطب را به شکل دراماتیک درگیر فیلم میکند، همانا اطلاع او از آنچیزی است که شخصیتها از آن بیخبرند. این برای هیچکاک معنای تعلیق است و معنای رسیدن مخاطب به حس و درگیری دراماتیک.
دربرابر این، بیاطلاع نگه داشتن مخاطب و شوکه کردن او نزد هیچکاک جذابیتی کوتاه و گذرا دارد.
او میگوید: سینما یعنی تعلیق. در نظر هیچکاک کنش انسانی و همراهی و همداستان شدن مخاطب با تحول شخصیتها وضعیت منحصر به فردی است که مخاطب فقط در سینما میتواند تجربهاش کند. در این دیدگاه، تعلیق امری ذاتیِ سینماست.
در سینمای امروز جهان حرفهای بزرگان تاریخ سینما چه هیچکاک و چه دیگران خریدار چندانی ندارد. سینمای امروز کانون شعارزدگی، محتوازدگی و جنسیتزدگی و جایی برای مسطح کردن زندگی است. برای فیلمهایی که ابزار هرچیز هستند، مخاطب و همراهی مخاطب و شریک کردن او در ساختن تجربه انسانی فیلم، طبیعتا جایی نخواهد داشت.
کتاب گفتوگوی هیچکاک و تروفو نخستین بار در ۱۹۶۷ منتشر شد. فیلم این پست مربوط به حرفهای هیچکاک در مصاحبه با انستیتو فیلم آمریکا (AFI) در سال ۱۹۷۰ است.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست
@simafekr_com
آلفرد هیچکاک، ۱۹۷۰
در گفتوگوی مشهور هیچکاک و تروفو که احتمالا در زمره مهمترین منابع سینمایی برای فهم و درک سینماست، هیچکاک درباره تفاوت تعلیق و شوک حرف زده است. او میگوید: آنچه مخاطب را به شکل دراماتیک درگیر فیلم میکند، همانا اطلاع او از آنچیزی است که شخصیتها از آن بیخبرند. این برای هیچکاک معنای تعلیق است و معنای رسیدن مخاطب به حس و درگیری دراماتیک.
دربرابر این، بیاطلاع نگه داشتن مخاطب و شوکه کردن او نزد هیچکاک جذابیتی کوتاه و گذرا دارد.
او میگوید: سینما یعنی تعلیق. در نظر هیچکاک کنش انسانی و همراهی و همداستان شدن مخاطب با تحول شخصیتها وضعیت منحصر به فردی است که مخاطب فقط در سینما میتواند تجربهاش کند. در این دیدگاه، تعلیق امری ذاتیِ سینماست.
در سینمای امروز جهان حرفهای بزرگان تاریخ سینما چه هیچکاک و چه دیگران خریدار چندانی ندارد. سینمای امروز کانون شعارزدگی، محتوازدگی و جنسیتزدگی و جایی برای مسطح کردن زندگی است. برای فیلمهایی که ابزار هرچیز هستند، مخاطب و همراهی مخاطب و شریک کردن او در ساختن تجربه انسانی فیلم، طبیعتا جایی نخواهد داشت.
کتاب گفتوگوی هیچکاک و تروفو نخستین بار در ۱۹۶۷ منتشر شد. فیلم این پست مربوط به حرفهای هیچکاک در مصاحبه با انستیتو فیلم آمریکا (AFI) در سال ۱۹۷۰ است.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست
@simafekr_com
👍9
سیمافکر | Simafekr
توسعهای که قصهی آنهاست جلال آل احمد راوی: علیرضا سمیعی 💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست @simafekr_com
توسعهای که قصهی آنهاست
جلال آل احمد
راوی: علیرضا سمیعی
بهبود اقتصاد و توسعه و رشد اقتصادی و... امری نیست که تنها در دههی اخیر به این میزان برای ایرانیان مسأله شده باشد؛ ترقی و توسعه، رؤیای همیشگی ایران از دوران قاجار است؛ اما چیزی که جلال در این کتاب به آن اشاره کرده است دربارهی این آرزو نیست بلکه دربارهی وضعیت تحقق ناتمام آن است؛ وضعیتی که ما در اقتصاد جهان چیزی جز مصرف کننده نیستیم و تنها نفت را به خورد چرخهی پترودلار نظم اقتصادی جهان میدهیم. هیچ کس منکر این نیست که بخاری و اتومبیل و... مولد رفاه است. چیزی که خون جلال آل احمد را به جوش آورده عدم رفاه نیست بلکه فقدان ایستادگی یک ملت است که او را این چنین آشفته است. در حقیقت برای او توسعه و پیشرفت، آرزو نیست بلکه نوعی تعهد است.
فیلم، خوانش بخشی از صفحات ۱۵ تا ۱۷ کتاب «جزیرهی خارگ، درّ یتیم خلیج فارس» نوشتهی جلال آل احمد است که آن را در اولین قسمت «از نوشتهها» با صدای علیرضا سمیعی میشنوید.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
جلال آل احمد
راوی: علیرضا سمیعی
بهبود اقتصاد و توسعه و رشد اقتصادی و... امری نیست که تنها در دههی اخیر به این میزان برای ایرانیان مسأله شده باشد؛ ترقی و توسعه، رؤیای همیشگی ایران از دوران قاجار است؛ اما چیزی که جلال در این کتاب به آن اشاره کرده است دربارهی این آرزو نیست بلکه دربارهی وضعیت تحقق ناتمام آن است؛ وضعیتی که ما در اقتصاد جهان چیزی جز مصرف کننده نیستیم و تنها نفت را به خورد چرخهی پترودلار نظم اقتصادی جهان میدهیم. هیچ کس منکر این نیست که بخاری و اتومبیل و... مولد رفاه است. چیزی که خون جلال آل احمد را به جوش آورده عدم رفاه نیست بلکه فقدان ایستادگی یک ملت است که او را این چنین آشفته است. در حقیقت برای او توسعه و پیشرفت، آرزو نیست بلکه نوعی تعهد است.
فیلم، خوانش بخشی از صفحات ۱۵ تا ۱۷ کتاب «جزیرهی خارگ، درّ یتیم خلیج فارس» نوشتهی جلال آل احمد است که آن را در اولین قسمت «از نوشتهها» با صدای علیرضا سمیعی میشنوید.
💡هر فیلم آغاز یک گفتگوست...
@simafekr_com
❤5👍1