tgoop.com/sokhan6/6861
Last Update:
برخی نشانههای اجرای عدالت از نگاه خواجه نظامالملک
🖊 سپیده موسوی
از نگاه خواجه نظام، دیگر نشانۀ اجرای درست عدالت در یک حاکمیت آنجاست که حاکم تدبیر و انصاف لازم را در انتخاب کارگزاران داشته باشد. از این رو وی بر این باور بود که حق تعالی به پادشاه، عقل و دانشی میدهد که او با آن بتواند به زیردستان خود به قدر مرتبتشان ارج نهد و از میان آنها، خدمتکاران و افراد شایسته را انتخاب کند و به هر یکی از آنها پایگاه و منزلتی درخور توانمندیشان عطا کند.
در این انتخاب، سعی عمده پادشاه باید بر انتخاب افراد شایسته و نجیب باشد. البته پس از تأیید نجابت و اصالت آنها نیز، نباید در واگذاری مناصب به آنها افراط کند و به آنها چند شغل را بسپارد، زیرا «چون دو شغل یک مرد را فرمایند همیشه از این دو شغل، یکی بر خلل باشد و با تقصیر؛ از جهت آنکه اگر مرد در این شغل به واجب قیام کند و تیمارش را به جِد بر دست گیرد در آن شغل دیگر خلل و تقصیر افتد.»
خواجه حتی بر این باور بود که اگر به دو شخص، یک شغل بدهند در اجرای آن کار خلل به وجود میآید، زیرا هر کدام از آن افراد، مسئولیت را به عهدۀ دیگری میگذارند و نهایتاً آن کار همیشه ناکرده باقی میماند!
اهمیت توجه به این قبیل نکات مدیریتی آن هم در حدود هزار سال پیش نشان می دهد که پیشینیان ما علاوه بر اهمیت وجود یک متر و معیار برای انتخاب پادشاه ، همان را هم برای زیردستانش نیز قائل بودند و در همه این موارد آنچه که بیش از همه اهمیت دارد اجرای درست عدالت و انصاف است. انگار عدالت، اصل و بنیه همۀ اصول است و اجرای آن ناخودآگاه راه را برای درستی دیگر ضوابط فراهم می کند.
البته علاوه بر اهمیت و ضرورت افراد شایسته برای تصدی مناصب دولتی، خواجه موارد دیگری را هم برای این قبیل انتخابات لحاظ می کند. مثلاً وی عقیده دارد که بهتر است افراد انتخابی، همگی از یک صنف نباشند زیرا ممکن است این کار خطرآفرین باشد و آنها در مواقع ضرورت با یکدیگر همدست شوند، حالت ایدهآل آن است که شاه از هر قومیتی در افراد تحت سلطه خود داشته باشد تا از ایجاد این قبیل خطرهای احتمالی جلوگیری کند. البته خواجه نظامالملک عقیده دارد با وجود همه این نظارت های پیش از انتخاب، باید عاملان پس از دریافت و تصدی منصب موردنظر نیز همچنان تحت نظر باشند. این رصد کردن صرفاً به معنای تحت کنترل در آوردن آنها نیست بلکه میتواند حالت تشویقی و تنبیهی نیز داشته باشد.
خواجه حتی برای تحقق بهتر این منظور یک پیشنهادی می دهد که در تقسیم بهتر قدرت و تبدیل شدن آن به یک قدرت مطلقه تأثیرگذار است. او باور دارد که بهتر است صاحبان مناصب هر دو سه سالی عوض شوند تا از رهگذر ثبات در شغل خود، پایشان را در مناصبی که به عهده میگیرند سفت نکنند و برای خود حصنی نسازند و بدین سبب، برای حاکمیت دل مشغولی ایجاد نکنند. از میان این افراد، خصوصاً وزرا و تدبیر کار آنها اهمیت ویژه ای داشته است. زیرا به باور خواجه نظام، صلاح و فساد پادشاه و مملکت وابسته به وزیر نیک حکومت است و اگر وزیر، نیک روش و نیک رأی باشد، مملکت آبادان میشود و لشکر و رعایا خشنود و آسوده میشوند و نهایتاً پادشاه به فراغت دل زندگی میکند، اما برعکس اگر وزیر بد روش باشد؛ نه تنها در کار مملکت خلل ایجاد می شود بلکه موجبات سرگردانی و رنجوری پادشاه و نیز بی نظمی و اضطراب مملکت فراهم می شود.
در مجموع خواجه نظام الملک توانست برخی از مهمترین مشکلات سیاسی و حکومتی سلجوقیان را تشخیص دهد و برای آن راه کارهایی بیندیشد او سعی داشت با تکنیک هایی عملی و واقع گرایانه که از میراث ایرانی اسلامی آموخته بود ترسیم کننده سیستمی باشد که در آن مشورت، عدالت و آبادانی ایران اهمیت بسیاری داشته باشد.
https://www.tgoop.com/sokhan6
BY سخن (سپیده موسوی)
Share with your friend now:
tgoop.com/sokhan6/6861