tgoop.com/taaribedastani/471
Last Update:
#من_او
#فصل_چهارم
#قسمت_بیستودوم
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲
به کریم گفت:
- خب خواهرمه دیگر آوردمش شمیران هواخوری راستی کریم خان! حالش... حالِ خواهر شما، مهتاب خانم، چه طوره؟ خیلی قشنگ...
کریم یک نگاه به قاجار کرد خیلی آرام جلو رفت. من را که به سمتِ قاجار هجوم بردم با دست نگاه داشت بعد کفِ دستش را جلو صورت قاجار گرفت و پرسید:
- این چند تاست؟
-پنج، پنج تا آقاکریم!
کریم دستش را بالا برد دوباره پرسید:
- حالا چندتاست؟
باز هم پنج. پنجتا آقا کریم!
بعد کریم دستش را محکم پایین آورد و توی گوش قاجار زد. قاجار عقب عقب رفت و زمین خورد. کریم بلندش کرد. دوباره دستش را جلو صورت قاجار گرفت.
- دوباره بگو این چند تاست؟
- ... خوردم اما باز هم پنج، هر چی شما بگین، اما پنج تا آقا کریم!
کریم دوباره توی گوش قاجار زد. زن از داخل ماشین پایین آمد. شانه های مرا گرفت. نمیدانم چرا کرکر میخندید به من گفت:
- جانِ من نزنیدش من ناراحت میشمها! گناه داره از قدیم گفتند مستی و راستی! مست کرده نمیفهمه.
کریم برگشت و خشمگین به زن گفت:
ببند نیشت را دهن گاله. من خشتک این قجر ورپریده را میکشم روی سرش.
قال لكريم:
- إِنَّهَا أُخْتِي جَلَبْتُهَا مَعِي لِشِميْرَانَ كَيْ تَتَفَسَّحَ قَلِيلًا، بِالْمُنَاسَبَةِ يَا كَرِيمُ، كَيْفَ حَالُهَا، أَقْصَدُ كَيْفَ حَالُ أُخْتِكَ مَهْتَابٌ؟ إِنَّهَا جَمِيلَةٌ....
أَلْقَى كَرِيمُ نَظَرَةً عَلَى قَاجَارَ، وَمَضَى نَحْوَهُ بِهُدُوءٍ، وَمَا أَنْ رَآنِي أَهْجُمُ عَلَى قَاجَارَ حَتَّى أَمَسَكَ بِي وَأَعَادَنِي إِلَى مَكَانِي. رَفَعَ كَرِيمُ كَفَّ يَدِهِ أَمَامَ وَجْهِ قَاجَارَ وَسَأَلَهُ:
- كَمْ عَدَدُ أَصَابِعِ يَدِي؟
- خَمْسَةَ يَا سِيدُ كَرِيمُ، خَمْسَةَ أَصَابِعِ.
رَفَعَ كَرِيمُ يَدَهُ إِلَى الْأَعْلَى وَكَرَّرَ سُؤَالَهُ:
- وَالْآنَ كَمْ عَدَدُ الْأَصَابِعِ؟
- أَيْضًا خَمْسَةَ يَا سِيدُ كَرِيمُ.
فَجَأَةً وَبِسُرْعَةِ الصَّاعِقَةِ هَوَتْ يَدُ كَرِيمِ عَلَى وَجْهِ قَاجَارَ، إِذْ وَجَّهَ صَفْعَةً قَوِيَّةً، تَرَاجَعَ قَاجَارُ إِلَى الْوَرَاءِ ثُمَّ سَقَطَ عَلَى الْأَرْضِ. فَرَفَعَهُ كَرِيمُ وَسَأَلَهُ عَنْ عَدَدِ أَصَابِعِ يَدِهِ:
- قُلْ كَمْ عَدَدِ الْأَصَابِعِ؟
- تَبًا لِي، خَمْسَةَ كُلَّ مَا تَقولُ صَحِيحًا، أَعْتَقِدُ أَنَّهَا خَمْسَةَ يَا سِيدُ كَرِيمُ. ضرب كريم قاجار مرةً أخرى على أذُنه.
نَزَلَتِ الْمَرْأَةُ مِنَ السَّيَّارَةِ.أَمَسَكَتْنِي مِنْ كَتِفِي، لَا أَعْرِفُ لِمَاذَا كَانَتْ تَضْحَكُ، قَالَتْ:
- أَقْسَمُ عَلَيْكُمْ بِحَيَاتِي لَا تَضْرِبُوهُ، هَذَا مَا سَيُزعجُنِي، إِنَّهُ مَسْكِينٌ، وَالْمَثَلُ يَقُولُ لَا حَرَجَ عَلَى الثَّملِ. التَفَّت كَرِيمُ وَصَرَخَ بِوَجْهِ الْمَرْأَةِ غَاضِبًا:
- اسْكُتِي يَا وَقِحَةٌ! سَوْفَ أُلْقِنُهُ دَرْسًا لَنْ يَنْسَاهُ.
🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊🧊
ادامه دارد...
#أناه
#الفصل_الرابع
https://www.tgoop.com/taaribedastani
BY آموزش زبان عربی با متون داستانی
Share with your friend now:
tgoop.com/taaribedastani/471