tgoop.com/tahkimmelat/39208
Last Update:
♦️سیامک پورزند، شور امیدی که به مسلخ کشانده شد، به روایت مهرانگیز کار
🔻 سیامک پورزند، چنانکه مهرانگیز کار در این کتاب دربارهاش مینویسد، روزنامهنگاری پر سر و صدا با کلی ماجراجوییهای مطبوعاتی و سیاسی و سینمایی بود که در ۱۸ سالگی «سینه کلوپ» را در تهران راهانداخته بود، کشتهمردهی سینمای هالیوود بود و میخواست که ایرانیها را با سینمای هالیوود و فرهنگ و هنر غرب آشنا کند؛ در زمان ملی شدن صنعت نفت از هواداران مصدق بود و بعدتر همسو با هویت سیاسی خانوادهاش، از طرفداران پادشاه و پادشاهی شد. در روزهایی که نمایندهی روزنامهی کیهان در هالیوود بود، از آمریکا در جریان نگارش یک مقاله دربارهی قتل رابرت کندی با مهرانگیز کار آشنا شد و کمی بعد در محفل کوچکی که ویگن، خوانندهی جاز ایران در آن گیتار مینواخت، ازدواج کردند. زوج جوانی که زندگیشان رنگی از زیست فرهنگی و مدرن داشت، در میان محافل سینمایی و مطبوعاتی و هنری وقت میگذراندند و با شور و شوق در برنامههای همسو با توسعهی اجتماعی مشارکت میکردند. بعد از انقلاب ۱۳۵۷ و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، سیامک پورزند با ۱۵ سال سابقهی کار در روزنامهی کیهان، تقاضای بازنشستگی داد و تا ۱۰ سال پس از انقلاب خانهنشین شد. خودش نمیخواست «حتی یک روز با حکومت خمینی کار کند.»
🔻 بار روانی اعترافات اجباریِ زندانیای که زیر شکنجه مجبور به اعتراف شده بر خودش و خانوادهاش از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته میشود. مهرانگیز کار اقاریر اجباری را سیم خارداری توصیف میکند که پیرامون اقرارکنندهی شکنجهشده و خانوادهاش کشیده میشود و عبور از آن ممکن نیست. او که هنوز زخم این سیمخاردار را بر جان دارد، شجاعانه در جای جای این کتاب اعترافات اجباری و تأثیر آن بر محیط اطراف زندانیِ تازه آزاد شده را زیر ذرهبین برده است. «احساس شرم ما نسبت به دوستان و مطبوعاتیها و سینماییها و سایر هنرمندان که پیاپی به اداره اماکن احضار میشدند قابل توصیف نیست. احساس نفرت آنها از سیامک هم که نمیتوانستند باور کنند در کدام شرایط غیرانسانی اوراق بازجویی را مکتوب کرده تا جایی بود که هر یک پس از بازگشت از ادارهی اماکن به من در آمریکا زنگ میزدند و میگفتند پرونده روی شاخ شما رفته و اقاریر اخلاقی و جاسوسی او علیه شما چنان است که هرگاه بازگردید آب خوش از گلوتان پایین نمیرود. گاهی من و دخترها آرزو میکردیم در یک حادثه هر چهارتن جان داده بودیم و از دور شاهدی نمیشدیم بر این همه درد و رنجی که بر رگ و ریشههای ما فرود میآوردند.»
🔻 مهرانگیز کار از همان روزهای نخست بازداشت سیامک پورزند در سال ۱۳۸۰ در تقویم شخصیاش شروع به ثبت روند پرونده کرد. او امید داشت که شاید بهرغم دوری از ایران و دسترس نداشتن به جزییات حقوقی پرونده بتواند با ثبت و مرور گزارشهای رسانهای تا حدممکن از کار دستگاه امنیتی و قضایی سر دربیاورد. دستگاهی که همسرش اسیر دستشان شده بود. یادداشتها و مستنداتی که در نهایت نسخهی اولیهی این کتاب شدند.مهرانگیز کار در این کتاب با تیزبینی یک حقوقدان، نشان میدهد که چطور از همان ابتدای بازداشت تا روزهای زندان و شکنجه و دادگاه و حتی پس از آزادی، حقوق ابتدایی متهم و زندانی به اشکال مختلف زیرپا گذاشته شد و نیروهای امنیتی که هراسی از تبعات رفتارشان در برابر قانون نداشتند حتی پس از آزادی نیز دست از سر زندانیشان برنداشتند و او را تا پای مرگ کشاندند. داستان پرآب چشمی که فقط شرح زندگی سیامک پورزند نیست و برای هزاران زندانی سیاسی و حتی غیرسیاسی دیگر در ایران نیز تکرار شده و میشود.
🆔️@tahkimmelat
BY تحکیم ملت

Share with your friend now:
tgoop.com/tahkimmelat/39208