tgoop.com/trrans/42821
Last Update:
رویا
تا سوار تاکسی شدیم و نشستیم گفتم
_بگو دیگه کجا میریم؟
گوشیشو از کیفش در اوردو گفت
_ دیونم کردی واسه سپهر میخوام کادو بگیرم تولدشه
_عه مبارکه
همینطور که سرش تو گوشی بود گفت
_اره توم دعوتی
نگاهمو ازش گرفتمو گفتم
_تولدو که نمیام ولی کادوشو تو از طرف من بده
_غلط کردی
دوباره نگاش کردمو گفتم
_نه جدی نمیام
نگام کردو گفت
_جدی غلط کردی
سارا
_جدی غلط کردی
اینو که گفتم دیگه چیزی نگفت ولی میدونستم که مثل همیشه یه جوری میپیچونه
ولی این دفه رو نمیزارم
نگاهمو ازش گرفتمو پیام ستاره رو باز کردم
ستاره_بابا این خیلی یه دنده س میگه نه
حرصی دندونامو رو هم فشار دادم و براش نوشتم
_ خودم باهاش حرف میزنم
_از برنامه ی تولد چیزی نگی نمیاداا
_نه حواسم هست...
رهی
خودمو پرت کردم رو راحتی گوشه کافه
انقدر خسته بودم که انگار مغزم قفل شده بود
همین که چشامو بستم صدای چرخیدن کلیدو باز شدن در اومد سرمو برگردوندم سمت در
سپهر _خوابی؟
دستی به صورتم کشیدمو نشستم
_نه بیا
ظرف غذارو گذاشت رو میزو و کنارم نشست وگفت
_شام که نخوردی
_ن باو انقد خسته م که اصلا یادم نبود
سرشو تیکه داد به پشتی مبلو چشاشو بستو گفت
_وایی منم خیلی خستممم
ظرف غذارو کشیدم جلوتر و بازش کردم نگاهم که به ماکارونی افتاد تازه یادم افتاد که چقدر گشنمهه
شروع کردم به خوردن
سپهر_چخبر؟
_هیچی تو چخبر؟ سفارشا اوکی شد؟
_اره فردا صب میارن هستی؟
_اره تا 10
_میاره تا اون موقع پس من دیگه نمیام
_باشه
_پس کی میری واسه کارای عمل؟
قاشقو گذاشتم تو ظرف
کشیدم عقب و نگاش کردم
_فعلا نمیرم
_جدیدا مودی شدیا
_مودی نیسم وقتش نیست تو این اوضاع
تا خواست چیزی بگه گوشیش زنگ خورد و جواب داد
_سلام خوبی؟
کافه م پیش رهی
اره
نگاهی به من انداخت و گفت
باشه
تماسو تصویری کرد رومو برگردوندم سمت دیگه
بی توجه به حرفای سپهر و سارا دوباره ظرفو ماکارونیو کشیدم جلو و یکم دیگه ازش خوردم
بعد از کمی صدای سارا اومد که گفت
_بگیر رو اون کناریت
سپهر _رهی
برگشتم سمت سپهر و گوشی
سارا_سلام نوش جان
دوباره ظرفو کشیدم عقبو گفتم
_سلام ممنون
_چطوری؟
_بد نیستم تو خوبی
_خوبم چخبر؟
نگاهی به سپهر انداختم که خمیازه بلندی کشید
_سلامتی خبری نیست
_اهم اینو ببین
یهو دوربین برگردوند و......
با دیدن رویا که خواب بودو بالششو بغل کرده بود یخ زدم حتی نمیتونستم پلک بزنم
سریع تصویرو برگردوند و من هنوز میخ صفحه گوشی شده بودم سپهر که حاله منو دید کله شو کج کرد و نگاهی به صفحه گوشی انداخت و گفت
_چیشد؟؟
سریع از جام بلند شدم عصبی بودم ولی نمیدونستم از چی و چرا برگشتم سمت سپهر که چیزی بگم ولی نمیدونستم اصلا باید چی بگم
سپهر که گیج شده بود همش پشت هم ازش میپرسید
چیشد
چیکار کردی؟
نموندمو از کافه زدم بیرون همونجا کنار در نشستم.......
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
• @trrans_1 🏳⚧
• @trrans 🏳🌈
•••༄ 𝙩𝙧𝙖𝙣𝙨 ༄•••
BY 🦋ͲᎡᎡᎪΝՏ🦋
Share with your friend now:
tgoop.com/trrans/42821