VIR486 Telegram 2109
#اسد_آبشیرینی

فردوسی همهْ حرف‌هایش محلِّ تأمّل و درنگِ بشری و نظری مدرن است. به حق، آن دسته از فلاسفه‌ی زیبایی‌شناسِ غرب که آثارِ ادبی را سرچشمه‌ی تفکّر و فلسفه می‌دانند (از قبیلِ بنیامین و تئودور آدورنو و مکتبِ فرانکفورت..) به همین آثاری از جنسِ شاهنامه در فرهنگِ خودشان نظر داشته‌اند. این قومِ باهوش (به‌قولِ سعیدِ حمیدیان)، پیش از ما به هر چیزی فکر کرده‌‌اند.. در دیالوگِ مشهورِ سهراب در رزمِ گردآفرید، آنجا که پهلوانِ تورانی به «گردی‌سوارِ» ایرانی با کمالِ تبختر و غرور می‌آورد که:

«برین باره‌ی دژ، دل اندر مبند
که این نیست برتر ز چرخِ بلند،
به پای آورد زخمِ گوپالِ من
نراند کسی نیزه بر یالِ من!».


«حقیقتِ» نزدِ گردآفرید را همچون «دژی» مستحکم و دست‌نیافتنی تصویر می‌کند که در برابرِ «قدرتِ» او، «دود می‌شود و به هوا می‌رود!»! امّا دیدیم که به‌قولِ خیّام:

«.. بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو!؟».


می‌خواهم بگویم، سهرابی که روزی سرچشمه‌ی «دانش و قدرت» به قول فوکو، پیشِ خود و پدرش می‌پنداشت و خیال‌بافانه می‌اندیشید که «بر یالِ او هیچ کس نیزه نخواهد راند»، همگان دیدند که در پایانِ داستان به آن روزی می‌افتد که:

«که سهراب کشته‌است و افکنده خوار..»

و بدتر:

«پسر پیشِ چشمِ پدر خوار گشت...».

گذشته از این، مگر عاقبتِ رستمِ تهمتن در «آخرِ شاهنامه» چه می‌شود؟! او نیز به دست هم‌خونِ خودش، شغادِ نابرادر از پای درمی‌آید، فراتر از این، مگر عاقبتِ ایران بعدِ رستم به‌کجا می‌رسد؟ با حمله‌ی اعراب در پایان شاهنامه کامِ هر خواننده‌ی ایران‌دوستی ث را تلخ می‌کند. به‌قول مارکس:

«آنچه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود».

سندی از شاهنامه در بابِ «حقیقتِ لغزان» نگاه پست‌مدرنیستی‌تر؟! که هزارسال پیش از نیچه و دریدا و تمامِ فلاسفه‌ی ساختارشکنِ غربی، در این ساحت از اقلیمِ هستی، چنین مفاهیمی با هنرِ ادبی به شکیل‌ترین فرم بیان گردیده است! اثری که در آن رستم و سهرابش هم «اعتباری» است نه «حقیقی». پیرِ توس قرن‌ها ث پیش از نیچه «چنین گفت زرتشتش» را نوشته بود و امروزه‌روز می‌بینیم که سکّه‌ی رایج غرب شده و ما بی‌خبریم و هنوز در خواندنِ درستِ مآثر کلاسیکِ خود ناتوانیم ویا اگر هم خوانده‌ایم به قولِ مولانا «ترجمه‌ی شبانه»‌اش نکرده‌ایم. سرنوشت «حقیقت در شاهنامه» به تنهایی خود می‌تواند یکی از موضوعات به‌روز و کارآمدِ هر مقاله و رساله‌ی علمی-پژوهشی استاد و حققِ امروز باشد. به شرطِ آن‌که همچنان به‌قولِ حکیم توس:

«مرا نیست، فرّخ مر آن را که هست،
ببخشای بر مردمِ تنگدست!».



کانال ادبی ویر

@vir486



tgoop.com/vir486/2109
Create:
Last Update:

#اسد_آبشیرینی

فردوسی همهْ حرف‌هایش محلِّ تأمّل و درنگِ بشری و نظری مدرن است. به حق، آن دسته از فلاسفه‌ی زیبایی‌شناسِ غرب که آثارِ ادبی را سرچشمه‌ی تفکّر و فلسفه می‌دانند (از قبیلِ بنیامین و تئودور آدورنو و مکتبِ فرانکفورت..) به همین آثاری از جنسِ شاهنامه در فرهنگِ خودشان نظر داشته‌اند. این قومِ باهوش (به‌قولِ سعیدِ حمیدیان)، پیش از ما به هر چیزی فکر کرده‌‌اند.. در دیالوگِ مشهورِ سهراب در رزمِ گردآفرید، آنجا که پهلوانِ تورانی به «گردی‌سوارِ» ایرانی با کمالِ تبختر و غرور می‌آورد که:

«برین باره‌ی دژ، دل اندر مبند
که این نیست برتر ز چرخِ بلند،
به پای آورد زخمِ گوپالِ من
نراند کسی نیزه بر یالِ من!».


«حقیقتِ» نزدِ گردآفرید را همچون «دژی» مستحکم و دست‌نیافتنی تصویر می‌کند که در برابرِ «قدرتِ» او، «دود می‌شود و به هوا می‌رود!»! امّا دیدیم که به‌قولِ خیّام:

«.. بر کنگره‌اش فاخته‌ای
بنشسته همی گفت که کوکو کوکو!؟».


می‌خواهم بگویم، سهرابی که روزی سرچشمه‌ی «دانش و قدرت» به قول فوکو، پیشِ خود و پدرش می‌پنداشت و خیال‌بافانه می‌اندیشید که «بر یالِ او هیچ کس نیزه نخواهد راند»، همگان دیدند که در پایانِ داستان به آن روزی می‌افتد که:

«که سهراب کشته‌است و افکنده خوار..»

و بدتر:

«پسر پیشِ چشمِ پدر خوار گشت...».

گذشته از این، مگر عاقبتِ رستمِ تهمتن در «آخرِ شاهنامه» چه می‌شود؟! او نیز به دست هم‌خونِ خودش، شغادِ نابرادر از پای درمی‌آید، فراتر از این، مگر عاقبتِ ایران بعدِ رستم به‌کجا می‌رسد؟ با حمله‌ی اعراب در پایان شاهنامه کامِ هر خواننده‌ی ایران‌دوستی ث را تلخ می‌کند. به‌قول مارکس:

«آنچه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود».

سندی از شاهنامه در بابِ «حقیقتِ لغزان» نگاه پست‌مدرنیستی‌تر؟! که هزارسال پیش از نیچه و دریدا و تمامِ فلاسفه‌ی ساختارشکنِ غربی، در این ساحت از اقلیمِ هستی، چنین مفاهیمی با هنرِ ادبی به شکیل‌ترین فرم بیان گردیده است! اثری که در آن رستم و سهرابش هم «اعتباری» است نه «حقیقی». پیرِ توس قرن‌ها ث پیش از نیچه «چنین گفت زرتشتش» را نوشته بود و امروزه‌روز می‌بینیم که سکّه‌ی رایج غرب شده و ما بی‌خبریم و هنوز در خواندنِ درستِ مآثر کلاسیکِ خود ناتوانیم ویا اگر هم خوانده‌ایم به قولِ مولانا «ترجمه‌ی شبانه»‌اش نکرده‌ایم. سرنوشت «حقیقت در شاهنامه» به تنهایی خود می‌تواند یکی از موضوعات به‌روز و کارآمدِ هر مقاله و رساله‌ی علمی-پژوهشی استاد و حققِ امروز باشد. به شرطِ آن‌که همچنان به‌قولِ حکیم توس:

«مرا نیست، فرّخ مر آن را که هست،
ببخشای بر مردمِ تنگدست!».



کانال ادبی ویر

@vir486

BY ویر (از رودکی تا نیما)


Share with your friend now:
tgoop.com/vir486/2109

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram desktop app: In the upper left corner, click the Menu icon (the one with three lines). Select “New Channel” from the drop-down menu. 4How to customize a Telegram channel? A Telegram channel is used for various purposes, from sharing helpful content to implementing a business strategy. In addition, you can use your channel to build and improve your company image, boost your sales, make profits, enhance customer loyalty, and more. Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots. The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday.
from us


Telegram ویر (از رودکی تا نیما)
FROM American