tgoop.com/zabanvarzi/1000
Last Update:
🍁 آیا پژوهشگران باید کمتر مقاله بنویسند؟
▪️مقالات فستفودی و ساندویچی
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همۀ ما در جامعۀ مدرن، بهویژه پژوهشگران دانشگاهی، غرق در کار هستیم. همیشه مقالات بیشتری برای نوشتن، درخواستهای بیشتری برای اعطای کمکهزینه تحصیلی، گزارشهای اداری بیشتر برای تکمیل رزومه، شرکت در کنفرانسهای بیشتری وجود دارد، اتفاقاتی که افراد دانشگاهی در آن وارد یک مسابقه شده و تلاش میکنند برای تکمیل رزومۀ خود و افزایش بختشان برای ترفیع و پیشرفت بیشتر در زمینۀ کاری و تحصیلیِ بیشتر در آن غرق شوند. در همین حال تعداد مقالات آکادمیک، انتشار موارد تحقیقاتی بهشدت در حال افزایش است.
بهطور خاص، بهعنوان یکی از سریعترین حوزههای رشد پژوهشی، پژوهش در زمینۀ انرژی تجدیدپذیر نیز شاهد رشد چشمگیر تعداد انتشارات و همچنین تعداد مجلات پژوهشی بوده است. بهنظر میرسد ما در یک چرخۀ بیپایان قرار داریم که روزبهروز سریعتر میشود و بدتر از آن، بهنظر میرسد نمیتوانیم مسیر را تغییر دهیم.
واضح است که همه سختتر و سختتر کار میکنند تا با تلاشهای پژوهشی تأثیر بگذارند، اما مشخص نیست که آیا واقعاً این تلاشها به نتیجۀ واقعی ختم میشود یا افراد در یک مسابقۀ بیارزش چاپ مقاله گرفتار شدهاند. اینهمه مقاله در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر تا چه اندازه توانسته به تغییر سیاستی عملی در این زمینه منتهی شود؟ دولتها تا چه میزان متقاعد شدهاند که بر مبنای این پژوهشها تغییراتی در سیاستگذاری کلی خود اعمال نمایند.
برخی از محققان دانشگاهی معتقدند که شاید بهتر است مقالات کمتری منتشر اما روی کیفیت آن تمرکز و توجه بیشتری اعمال شود. به عبارت دیگر، بهجای انتشار تعداد بیپایانی مقاله که هر روز در نشریه، فصلنامه، ماهنامه و مجلات عملی و پژوهشی [منتشر میشود]، شاید بهتر باشد پژوهشگران روی تعداد کمتری مقاله و پژوهش اما با کیفیتی بالاتر که بتواند تأثیر عملی در زندگی داشته باشد کار کنند.
استمرار این روند باعث شده تا برخی از محققان از مفاهیمی چون مقالات فستفودی و ساندویچی برای پژوهشهایی استفاده کنند که با سرعت بالا اما با کیفیت پایین تولید میشوند.
ضمن اینکه برخی از این پژوهشها بدون اینکه پایۀ علمی قوی داشته باشد، نتایج جدیدی را اعلام میکنند که با یافتههای پیشین در تضاد است. این روند باعث میشود که مردم در یافتن برخی پاسخها سردرگم بمانند و وجود نتایجی کاملاً متضاد در یک مسئلۀ مشخص حتی اعتبار علم و پژوهشهای علمی را هم به خطر بیندازد [...]
هوش مصنوعی؛ آفت یا یاریرسان؟
اما بخش دیگری که نگرانیها را از گستردهترشدن این روند افزایش داده ابزارهای هوش مصنوعی مانند چتجیپیتی است که به پژوهشگر کمک میکند در مدت کوتاهی دنیایی از مطالب را به پژوهش خود بیفزاید. این مقالات میتوانند حتی خیلی سریعتر از قبل آماده شوند و کار را از پیش هم راحتتر کردهاند با این حال، همه میدانند که این ابزارها دستکم فعلاً تا چه اندازه غیرقابل اعتماد هستند و بهسادگی میتوان یک اشتباه جدی در آن رخ دهد.
ضمن اینکه برخی به هوش مصنوعی برای خلاصهکردن مقالات پژوهشیِ طولانی اعتماد میکنند تا بتوانند مقالات بیشتری را در مدت زمان کمتری مطالعه کنند، اعتمادی که میتواند چندان مفید نباشد و ممکن است باز هم پژوهشگر درگیر ایرادات قابل پیشبینی ابزارهای هوش مصنوعی شود.
در نتیجه، تلاش برای تولید مقالات پژوهشی بیشتر برای انسانها در مقایسه با ماشینهای هوش مصنوعی بیفایده است. در مقابل، پژوهشگران باید روی کارهایی تمرکز کنند که ابزارهای هوش مصنوعی از انجام آن ناتوان هستند. به عنوان مثال، کارهای پژوهشی جدید و خلاقانه که تاکنون به آنها پاسخ علمی داده نشده است.
معیارهای ارزیابی و مسابقۀ تولید بیشتر
یکی از پرسشهایی که بسیاری از دانشمندان در حال یافتن پاسخ آن هستند این است که چرا نمیتوان از این چرخۀ غیرمولد تولید مطالب علمی خارج شد و بهجای کمیت روی کیفیت بیشتر تمرکز نمود. بخشی از مشکل به معیارهای ارزیابی برمیگردد که در مراکز علمی و پژوهشی برای جذب نیرو وضع شده است. تأکید بر تعداد مقالات و کتاب بیشتر باعث میشود که پژوهشگر در این مسابقه تولید ماشینی پژوهشها درگیر شوند و کیفیت جای خود را کمیت میدهد. هرچند بسیاری این انتقاد را وارد میدانند، اما در عین حال پیشنهاد جایگزینی هم در ذهن ندارند که بتوان با مدد آن پژوهشگران، دانشمندان و محققان را رتبهبندی کرد.
اما شاید یک ایده اصلاحی این باشد که بسیاری از پژوهشگران پیش از اینکه به سراغ نوشتن یک مطلب خاص بروند به این پرسش پاسخ دهند که واقعاً تا چه اندازه نیازی برای نوشتن یک مقاله جدید در این حوزه احساس میشود. آیا پژوهشهای پیشین به پرسشها در این زمینه پاسخ ندادهاند؟
©️از: یورونیوز (۱۴۰۳/۵/۳۰) | #نگارش #مقاله
BY زبانورزی
Share with your friend now:
tgoop.com/zabanvarzi/1000